ساجدهساجده، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

ساجده،عشق مامان و بابا

زیارت

اینجا زیارت فاطمه بنت العسگریه، که قراره انشاالله هر ماه یه سر به اونجا بزنیم چون من شما رو بیمه این امام زاده کوچولو کردم.       انشاالله که این خانم کوچولو که خواهر امام زمان هست همیشه مراقب و محافظت باش عسل من     ...
7 مهر 1393

گل دختر

  سلام موش موشی    الهی قربون صورت کوچول موچولوت بشم که شکلایی از خودت در میاری           قربون دست وپای کوچولوت بشم       هی صدات میزنم که ازت عکس بگیرم شمام فقط همین ژست رو میگیری ماااااااااااااهههههههههههههههه منیییییییییییییییییییی           ...
7 مهر 1393

اندر پیشرفت های دخملی

هورررررررررررررررااااااااااااااااااااااا دخملی مامان فرشته ها دومین و سومین دندونتم  اوردن  موش موشک مامان دومین دندونت 13 شهریوروسومین دندونت تو 16 شهریور جوونه زد مبارکا باشه مامانی     ...
23 شهريور 1393

اولین مروارید

  هووووووررررررررررااااااااااااا من اومدم با دندونام   کوچول موچولوی من ،بالاخره 6/6/93 اولین مرواریدت جوونه زد مبارکت باشه مامانی ...
11 شهريور 1393

اندر پیشرفت های دخملی

گل دختر مامان تو این ماه ،شما یاد گرفتی و دستت رو به هر جایی که فکرش رو بکنی (از دیوار صاف گرفته تا مبل و پشتیو میز عسلی و روروءک و....) میگیری و بلند میشی **الهی فدات بشم مغز بادومم** اینم یه نمونه از.... مطلب بعدی این که وقتی میگم بده شمام تکرار میکنی اده   دردونه من با تمام وجودم دوست دارم دوسسسسسسسسسسسسسسس         ...
11 شهريور 1393

اتل متل یه دختر

دختر مامان روزت مبارک البته با تاخیر   امسال خونه ما هم یه دخمل خوشگل و طلا داره... خداجون ممنون که ما هم لایق دختر دار شدن شدیم. (جمله رو حال کن ساجده)  روز دختر بابایی برات یه بلوز شلوار خوشگل خریده بود   دستت درد نکنه بابایی برای شامم رفتیم بیرون.رستوران عمو رضا(عمو من)             ...
11 شهريور 1393

یکی یه دونه

سلام مامانی ببخشید که با تاخیر اومدم . ولی ماشاالله اینقدر بازیگوش شدی که یه لحظه نمیشه تنهات گذاشت خانمی   این چندتا عکس از بیمارستانته که امیدوارم دیگه هیچ وقت هیچ وقت گذرمون به اونجا نیفته فسقلی مامان             الهی قربونت برم که دستت رو سوراخ سوراخ کردن عزیزم         اینم وقتی از بیمارستان مرخص شدیم و اومدیم خونه آقاجون     قربون اون نگاهت بشم عزیز دردونه   عافیت باشه مامانی       شنبه شب رفتیم دکتر...
11 شهريور 1393

یه اتفاق...

سلام عشقم نفسم عمرم خوشگلم قند عسلم با تمام وجودم دوست دارم و هزار هزار بار می بوسمت. دخمل خوشگلم تصمیم داشتم که زود به زود وبت رو آپ کنم اما..... یه اتفاق که هنوزم که یادش می افتم شوکه میشم.هزاران هزار بار خدا رو شکر هزار هزار بارشکر. واقعا نمیدونم چی شد اصلا چطور این اتفاق افتاد ولی خدا رو شکر که ختم به خیر شد و تموم شد نمیدونم شاید یه امتحان الهی بود یا... هر چی بود که خیلی سخت بود برای من برای بابایی برای مامان جون و آقاجون برای همه و همه... اصلا دوست ندارم که دیگه تکرار بشه وای خدا نکنه انشاالله که اولین و آخرین بار باشه. خداجونم ممنونم که دخملیم رو نجات دادی خداجونم همیشه و هر لحظه خودت حافظ دردونه خانومم باش. و اما د...
2 شهريور 1393