ساجدهساجده، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

ساجده،عشق مامان و بابا

6 ماهگیت مبارک قند عسل

             عشق مامانی 6 ماهگیت مبارک             فسقل مامان بزرگ و بزرگ تر میشه خوشگل و خوشگل تر خانم و خانم تر عزیز و عزیزتر فندق و فندق تر فنچول و فنچول تر گل و گل تر بهتر و بهتر و......تر      خانم طلا تو این ماه   وزنت:7کیلو  و 500گرم   قدت:67 سانتی متر     البته وزنت فقط 400 گرم اضافه شده که این اصلا خوب نیست امیدوارم با خوردن غذای کمکی وزنت بیش تر بشه آخه لپات داره آب میشه مامانی   ...
11 تير 1393

اولین ماه رمضان ساجده جونی

          ║◆ ♥♥ ◆║  ماه رمضان ماه انتظار ║◆ ♥♥ ◆║     فرشته مامان الهی قربونت برم که بزرگ و بزرگ تر میشی، این اولین ماه رمضانیه که زمینی شدی ورمضان رو درک میکنی البته ناگفته نماند که پارسالم با هم رمضان رو تجربه کردیم یادته که تو دل مامان بودی امسالم که در آستانه 6 ماهگی هستی فکر نکنم بتونم روزه بگیرم اما اشکالی نداره خدا رو صد هزار مرتبه شکر که امسال با ما هستی و صحیح و سالم . انشاالله توی این ماه عزیز که من خیلی خیلی دوسش دارم هر کس هر آرزویی داره برآورده بشه (الهی آمین) خدایا این...
8 تير 1393

اندر پیشرفت های دخملی 2

عزیزکم رامسر که بودیم شما پیشرفت قابل توجهی داشتی البته من خیلی خوشحال نشدم اما خاله مریم اصرار که توی پیشرفت های دخملی عکساش رو بذار اینم به خاطر خاله مریم           آخه فسقلی شصت دست کم بود که حالا........     اما پیشرفت بعدی .... همش میگی   اه    اه    اه  از دهنتم نمیافته الهی قربونت برم کوشولوی من * دوست دارم دوست دارم دوست دارم*         ...
3 تير 1393

رامسر

فرشته زمینی مامان ،چهارشنبه28 خرداد حرکت کردیم به سمت رامسر بزن بریم تا عکسامون رو ببینیم           اینجا جاده عباس آباده ،خیلی قشنگ بود           الهی قربونت بشم عسلم اینقدر آب دوست داری که هر چی عکس ازت گرفتم نگاهت پایین بود و به آب دریا نگاه میکردی         دالی فسقلی من .برا ناهار رفتیم جنگل جواهر ده.خیلی جالب بود یه رود از وسط جنگل رد میشد که با بابایی رفتیم عکس گرفتیم             &...
1 تير 1393

نیمه شعبان مبارک

می دونم یه شب می آی خاکو چراغون می کنی شیشه ی عمر شبو می شکنی داغون می کنی شنیدم وقتی بیای از آسمون گل می ریزه کوچه باغا رو پر از بیدای مجنون می کنی شنیدم وقتی بیای غصه هامون تموم می شه قحطی گریه می آد ، خنده رو ارزون می کنی آسمون به احترامت پا می شه به اون نشون که تو سفره ی زمین خورشیدو مهمون می کنی دلامون خیلی گرفته س ، شبامون خیلی سیاس می دونم یه شب می آی خاکو چراغون می کنی الهم عجل لولیک الفرج     ...
23 خرداد 1393

نشد که بشه آخه چرا؟؟؟؟؟

دخملی مامان.خیلی خوشحال بودم که میخوایم بریم مشهد یعنی یه چیزی میشنوی ولی نشد که بشه امروز بابایی گفت یه کاری پیش اومده نمیتونیم بریم مشهد    نمیدونم چه حکمتی بود که این جوری شد.خدایا به خودت توکل میکنم یا امام رضا هر وقت که صلاح دونستی دعوتمون کن ولی خواهش میکنم زود دعوتمون کن.خواهش میکنم                                                        ...
21 خرداد 1393

یا امام رضا(علیه السلام)

سلام دخمل گلم ،یه خبر خیلی خیلی خوب برات دارم . وای عزیز دلم دیروز بابایی خبر داد که شنبه میخوایم بریم مشهد.باورت میشه میخوایم بریم پابوس امام رضا، این اولین سفر شما به مشهده.البته یه بار دیگم اون موقع که هنوز زمینی نشده بودی و توی دل مامانی بودی رفته بودیم .وای خدایا ممنونم .خیلی خوشحالم که امام رضا دوباره دعوتمون کرده. البته این دفعه خیلی فرق میکنه عزیزم سه نفری میریم حرم.ممنونم خدایا ممنون                      یا امام رضاعلیه السلام     ...
20 خرداد 1393

اندر پیشرفت های دخملی

9 خرداد شما سه بار پشت سر هم غلط زدی عزیزم             خونه آقاجون بودیم که بابایی شما رو نشونده گل مامان       نشسته بودی که محو شصت پا شدی و رفتی پایین     الهی فدات بشم فسقلی مامان                   ...
18 خرداد 1393

روز سوم سفر

جمعه 16 خرداد، آخرین روز سفرمونه دخملم. روز سوم رفتیم عباس آباد و قایق سوار شدیم.                           قربونت برم که عاشق آبی     بعد توی قایق خوابت برد     و بعد از ناهار هم حرکت کردیم به سمت خونه     ...
18 خرداد 1393